در حوالی عشق

متن مرتبط با «شاعر» در سایت در حوالی عشق نوشته شده است

راه نگاهت/ شاعر محمدحسین حیدری زرنه

  • باز انتظار و شعر کوتاه نگاهتیک بغض مانده در گلوگاه نگاهتتا کی نباید کسب فیض عاشقی کرداز روضه های آیت الله نگاهتهر جور فکرش می کنم ، هر جوری، انگارچون کربلا می ماند این راه نگاهتباید بخوانم با تو این شعر جنون راتا آتشی افتاده در کاه نگاهتبا من بگو ای حضرت یعقوب گریه!چه یوسفی افتاده در چاه نگاهتاصلا‌ خودت حرفی بزن، دردت به جانمآیا قبولم می کند ماه نگاهت!؟#محمدحسین_حیدری_زرنه❌, ...ادامه مطلب

  • شب دلتنگی شاعر محمدحسین حیدری زرنه

  • ای آنکه دلم از غم تو شد متلاشیسخت است کنار دل تنگم، تو نباشی!دارد شب دلتنگی من باز می آیدای کاش به زخمم نمکی تازه،بپاشی!تصویرم اگر خوب نیفتد،به از آن استبر صورت این آینه، خطی بخراشیای مرگ، دگر با چه زبانی بنویسم:زود است، مداد دل من را بتراشیهرگز نکنم داوری لیگ دلت رابا این همه بی نظمی و جنجال و حواشیآنشب تو بجز بله، به من هیچ نگفتیامشب نکند حرف دگر داشته باشی!#محمدحسین_حیدری_زرنه ❌, ...ادامه مطلب

  • آه ازاین سرو / شاعر محمدحسین حیدری زرنه

  • ‍ ‍آه از این سرو... آه ازاین سرو که در دامنِ آب افتاده مثل یک شعله که در خرمنِ آب افتاده آه ازاین سرو  که مانند شهابی روشن در دلِ این شبِ ناروشنِ آب افتاده اینکه پرپر شده زیر سُمِ اسبانِ یزید گُلِ زهر, ...ادامه مطلب

  • مثل بهار / شاعر محمدحسین حیدری زرنه

  • ای بوسه ات آرامشِ شیرینِ لبانم !کی می شود این حادثه را با تو بخوانمیک شعر؛ برای دلِ خود گفته ام امشباز من بپذیرند اگر منتقدانمای چشم تو از هر چه گل و آینه؛ خوش تر!یکروز تو را می کشد این فرشچیانمیادت ن, ...ادامه مطلب

  • مثنوی شهر ایوانغرب / شاعر محمدحسین حیدری زرنه

  •    ‍ شهر من ٬ #ایوان ِ سرسبزم ! سلامای که با تو می زند نبضم ٬ سلامای که #بانکول ِ نگاهت دیدنی ستهر وجب از خاک تو بوسیدنی ستای که #مانشت از تو ٬ جاویدان شدههمدمِ زخمِ " #قلاقیران شدهای تو #شاکه ٬ ای تو, ...ادامه مطلب

  • غزل کوردی / شاعر محمدحسین حیدری زرنه

  • #غزل_کوردیچەنێ چۊ گوڵ لە گوڵزارد ، عەزیزمبکیشم دەس وە ڕوخسارد ، عەزیزمتو بەو تا ئورە گیان دیری وە دەورمبپێچن سیمِ خاردارد ، عەزیزمتو چید و م پەسا ئۊشم وە گیری خودا حافز ، خودا یارد ، عەزیزمتەماشام کرد, ...ادامه مطلب

  • در حسرت ماه/ شاعر محمدحسین حیدری زرنه

  •   در حوالی عشق / محمدحسین حیدری زرنه  بانو ، تو چه کردی که مرا ساختی امشب صد زلزله ، در جانِ من انداختی امشب تا گفتم از این کوچه ، کسی باز میاید قالیچه ای از شعر و گل ، انداختی امشب هرچند که معلوم , ...ادامه مطلب

  • دوبیتی پاییز/ شاعر محمدحسین حیدری زرنه

  • دوبیتی پاییز/ شاعر محمدحسین حیدری زرنه  الا یا ایها الپاییزِ این شعر !تویی بیتِ خیال انگیزِ این شعر برایت شد دلم یک مولوی شور بیا شمس الحقِ تبریزِ این شعر! #محمدحسین _حیدری زرنه @mohammadhossienheydarii, ...ادامه مطلب

  • غزل باران / شاعر محمدحسین حیدری زرنه

  • شعرهای محمدحسین حیدری زرنه    ………  باران ……… بروم وا کنم این پنجره را تا باراندرد من می شود آرام ،فقط با باران تا کویری نشود این غزلِ سبز من آه !باید امروز بیفتی به تقلا، باران! تا به کی , ...ادامه مطلب

  • کویر بی نشان / شاعر محمدحسین حیدری زرنه

  •   امشب سکوتی کوچه را دلگیر می کرد درد خودم را در خودم تکثیر می کرد امشب غمی مثل غمِ نادیدن تو هر لحظه ، ذهن خسته ام را پیر می کرد دریا کتابِ خاطراتش را ورق زدهی موج را بر صخره ها تصویر , ...ادامه مطلب

  • دوبیتی زمستان/ شاعر محمدحسین حیدری زرنه

  •   #زمستان من و ماه و شب و برفِ زمستان پُر است این خانه از حرفِ زمستان به نامِ نامیِ دی ، بهمن ، اسفند دلم را می کنم صرفِ زمستان #محمدحسین_حیدری_زرنه @mohammadhossienheydarii, ...ادامه مطلب

  • دوبیتی / امشب... شاعر محمدحسین حیدری زرنه

  •     یقین دارم که در این بازی امشب  به من با چند گل می بازی امشب چه کشفی بهتر از این که بگویند تو "الکل" هستی و من"رازی" امشب #محمدحسین_حیدری_زرنه @mohammadhossienheydarii, ...ادامه مطلب

  • غزل... دو پنجره / شاعر محمدحسین حیدری زرنه

  • #دو_پنجره تا کی من و تو ، کوچه و باران ، دو پنجرهوا کن به روی خاطره هامان ، دو پنجره! با اینکه درد دارم از آن روزها ولی وا می کنم برای تو اینسان ، دو پنجره چیزی نمانده دیگر از آن روزهای سبزجز حسرتی به, ...ادامه مطلب

  • مصرع پایانی. شاعر محمدحسین حیدری زرنه

  • بی تو دمی صاف و دمی بارانی هستممثل همانی که خودت می دانی هستمآه ای«به قربون خم زلف سیاهت»!من فایزِ شبهایِ دشتستانی هستمدارم برای قفلِ چشمانت کلیدیبانو، قبولم کن ، اگر روحانی هستم!در نقشه ی جغرافیاییِ نگاهتعمریست با چشم تو هم استانی هستمای مثل "بانکولِ" غزلهایِ من آرام!چشمی بچرخان و بگو ایوانی هستمبا عرضِ پوزش از تمامِ بی قراراندرگیرِ یک درد و غمِ پنهانی هستم, ...ادامه مطلب

  • .. درد می چکد/شاعر محمدحسین حیدری زرنه

  • محمدحسین حیدری زرنه  ... درد می چکد بی تو هم از زمین و زمان ؛ درد می چکدهم از نگاهِ عاشقمان ؛ درد می چکدآه ای کویر تشنه ی غمگین که بعد تو از چشمِ ابرهای جهان ؛ درد می چکد...!حتی از آسمانِ خدا هم شنیده ام دارد بدون نام و نشان ؛ درد می چکدآه ای بهارِ تازه ؛ که حتی برای تو دارد ز چشمهای خزان ؛ درد می چکد !این شعرها به دردِ من امشب نمی خورند وقتی , ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها