بی تو دمی صاف و دمی بارانی هستم
مثل همانی که خودت می دانی هستم
آه ای«به قربون خم زلف سیاهت»!
من فایزِ شبهایِ دشتستانی هستم
دارم برای قفلِ چشمانت کلیدی
بانو، قبولم کن ، اگر روحانی هستم!
در نقشه ی جغرافیاییِ نگاهت
عمریست با چشم تو هم استانی هستم
ای مثل "بانکولِ" غزلهایِ من آرام!
چشمی بچرخان و بگو ایوانی هستم
با عرضِ پوزش از تمامِ بی قراران
درگیرِ یک درد و غمِ پنهانی هستم
جانم به قربانِ نگاهت، گفته باشم:
من عاشقِ این مصرعِ پایانی هستم
# محمدحسین حیدری زرنه
۱- بانکول. کوهی در ایوان
برچسبها:
مصرع پایانی ,
شاعر محمدحسین حیدری زرنه
در حوالی عشق...
ما را در سایت در حوالی عشق دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : 5darhavalieshghb بازدید : 178 تاريخ : چهارشنبه 29 فروردين 1397 ساعت: 14:19