امشب سکوتی کوچه را دلگیر می کرد
درد خودم را در خودم تکثیر می کرد
امشب غمی مثل غمِ نادیدن تو
هر لحظه ، ذهن خسته ام را پیر می کرد
دریا کتابِ خاطراتش را ورق زد
هی موج را بر صخره ها تصویر می کرد
نوشید یک دو جرعه خون از جامِ خورشید
بر لحظه های سرد خود اکسیر می کرد
ای عشق من ! دیدی چگونه غم ، غمش را
چون پیچکی بر پای من زنجیر می کرد!
هرچند تلخ است اینکه می گویم ، ولی کاش
بُغضی پس از تو ، در گلویم گیر می کرد
من یک کویرِ بی نشانم ، کاش باران
خوابِ منِ آشفته را تعبیر می کرد
#محمدحسین_حیدری_زرنه
@mohammadhossienheydarii
در حوالی عشق...
ما را در سایت در حوالی عشق دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : 5darhavalieshghb بازدید : 266 تاريخ : چهارشنبه 3 بهمن 1397 ساعت: 0:12