غزل... دو پنجره / شاعر محمدحسین حیدری زرنه

ساخت وبلاگ
#دو_پنجره

تا کی من و تو ، کوچه و باران ، دو پنجره
وا کن به روی خاطره هامان ، دو پنجره!

با اینکه درد دارم از آن روزها ولی
وا می کنم برای تو اینسان ، دو پنجره

چیزی نمانده دیگر از آن روزهای سبز
جز حسرتی به رنگِ زمستان ، دو پنجره !

جز اینکه دارم از سرِ دلتنگی و جنون
وا می کنم به سمتِ خیابان ، دو پنجره

وا می کنم فقط به امیدی که وا شوند
رو به پرنده ، رو به شهیدان ، دو پنجره

وا می کنم برای تو حتی اگر شود
عمری میانِ کوه و بیابان ...، دو پنجره!

دارد دهانِ زخمِ دلم باز می شود
بر من شبی بیا و بباران ، دو پنجره

در انتهایِ این غزلِ سبز گفته ام :
این کوچه بهتر است ، و یا آن دو پنجره

#محمدحسین_حیدری_زرنه
@mohammadhossienheydarii

در حوالی عشق...
ما را در سایت در حوالی عشق دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5darhavalieshghb بازدید : 196 تاريخ : چهارشنبه 3 بهمن 1397 ساعت: 0:12